- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر میان دامن زدن بینند و چابک رفتنش تا چو من افتادهای نا گه بگیرد دامنش
2 مرغ فارغ بال بودم در هوای عافیت از کمین برخاست ناگه غمزهٔ صید افکنش
3 عشق لیلی سخت زنجیریست مجنون آزما این کسی داند که زنجیری بود در گردنش
4 سر به قدر آرزو خواهم که چون راند به ناز گرد آن سر گردم و ریزم به پای توسنش
5 این سر پرآرزو در انتظار عشوه ایست گوشه چشمی بجنبان و بینداز از تنش
6 سود پیراهن بر آن اندام و ما را کشت رشک تا قیامت دست ما و دامن پیراهنش
7 وحشیم حیران او از دور و جان نزدیک لب کار من موقوف یک دیدن ز چشم پر فنش