-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای در اقلیم معانی زده کوس شاهی بنده امر و مطیع تو ز مه تا ماهی
2 هر که خاک ره تو تاج سر خود نکند پیش ارباب معانی بود از بی راهی
3 هست افکار تو مشاطه ابکار غیوب که ز اسرار سراپرده غیب آگاهی
4 خلق دنیا چو طفیلند و توئی حاصل کون اهل معنی همه خیلند و تو شاهنشاهی
5 درع حکمت چو بپوشی و درآئی در صف شیر در بیشه معنی کندت روباهی
6 آنقدر هست قبول تو در آن در که رسد هر دم از حکم قضا آنچه تو در میخواهی
7 از همه فضل و عنایات الهی نه بس است این سعادت که تو شایسته آن درگاهی
8 گر بدامان وصالت نرسد نیست عجب دست امید حسین از جهة کوتاهی