-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در مطلعی که وصف دهانش بیان کنم غیر از میان چه قافیه آندهان کنم
2 چون خودفروش سود زسوا ندیده ایم گر خاک را بزر بفروشم زیان کنم
3 خاموشی است ذکر خفی نزد سالکان کو فرصتی که آن را ورد زبان کنم
4 پرواز من بسرکشی گل نمی رسد در سایه نهال مگر آشیان کنم
5 جان از کدام و دل کدامست از آن دو لب بگذار تا ببوسه یکی را نشان کنم
6 خاشاک سیلم از کشش جذبه می روم نه همچو گرد همرهی کاروان کنم
7 بر خوان روزگار که نعمت حوادث است آب ار خورم ملاحظه استخوان کنم
8 جز بینوائی تو ندارم دگر کلیم چیزیکه توشه سفر لامکان کنم