1 بر امید صبر، دور از بزم یار افتادهام دادهام با خود قراری کز قرار افتادهام
2 مردهام از رشک تا سوی حریفان دیدهام دیگری می خورده و من در خمار افتادهام
3 خواری عشقت به هر بیاعتباری کی رسد؟ اعتبار من بس این کز اعتبار افتادهام
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 بی روی تو کارم همه با دیده تر بود تا دامن خاک از مژهام لخت جگر بود
2 در گلشن اندیشه به یاد رخ و زلفت هر سو که شدم سنبل و گل تا به کمر بود
1 خلاصیام ز کمند تو در ضمیر مباد اگر اسیر تو نبود دلم اسیر مباد
2 نهفته مهر تو در سینه ورنه میگفتم چو صبح سینه چاکم رفوپذیر مباد
1 بود ز روی تو روشن به صد دلیل مرا که روز هجر تو باشد شب رحیل مرا
2 ز ناوکت به دلم زخم دیگران به شد پر خدنگ تو شد بال جبرئیل مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **