بر امید صبر، دور از بزم یار افتادهام
1
بر امید صبر، دور از بزم یار افتادهام
دادهام با خود قراری کز قرار افتادهام
2
مردهام از رشک تا سوی حریفان دیدهام
دیگری می خورده و من در خمار افتادهام
3
خواری عشقت به هر بیاعتباری کی رسد؟
اعتبار من بس این کز اعتبار افتادهام