اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی
اسیر شهرستانی

به امید کسی نگذاشت بیدادش از اسیر شهرستانی غزل 9

غزل 9 ام از 1204 غزلیات

به امید کسی نگذاشت بیدادش دل ما را

1 به امید کسی نگذاشت بیدادش دل ما را خدا اجری دهد در کشتن ما قاتل ما را

2 هوای معتدل کشت پریشان را نمی سازد ز برقی پرورد هر لحظه دهقان حاصل ما را

3 غبار خاطر مقصد شود سعی فضول اینجا ندارد هیچ کوشش اجر سعی کامل ما را

4 شد از عکس رخت آیینه ها دیوان حیرانی چه خواهد شد بخوان یکبار احوال دل ما را

5 گداز موم بخشد سنگ را نقش نگین دل به خاطر بگذران گاهی جنون کامل ما را

6 بود هر موج این دریای آتش نبض، توفانی چه خواهد شد اگر طاقت نهد مدی دل ما را

7 لبش تبخاله سوز دانه کشت فنا گردد اگر در خواب خوش بیند دمیدن حاصل ما را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر به امید کسی نگذاشت بیدادش دل ما را

شاعر شعر به امید کسی نگذاشت بیدادش دل ما را چه کسی است ؟

شاعر شعر به امید کسی نگذاشت بیدادش دل ما را اسیر شهرستانی می باشد.

شعر به امید کسی نگذاشت بیدادش دل ما را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر به امید کسی نگذاشت بیدادش دل ما را چیست ؟

قالب شعر به امید کسی نگذاشت بیدادش دل ما را غزل است

مضمون اصلی شعر به امید کسی نگذاشت بیدادش دل ما را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر