- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در حرم بادی مگر میجسته بود شیخ نصرآباد خوش بنشسته بود
2 جملهٔ استار کعبه در هوا خوش همی جنبید از باد صبا
3 شیخ را خوش آمد آن از جای جست درگرفت آن دامن پرده بدست
4 گفت ای رعنا عروس سر فراز در میان مکه بنشسته بناز
5 جلوه داده چون عروسی خویش را کرده بیجان عالمی درویش را
6 صد جهان مردم چو حیرانی ز تو گشته هر زیر مغیلانی ز تو
7 عاشقی را هر نفس بندی کنی کشته چندین جلوه تا چندی کنی
8 این تفاخر وین تکبر تا بکی ای میان تو تهی پر تا بکی
9 گر ترا یکبار بیتی گفت یار گفت یا عبدی مرا هفتاد بار
10 هرکه در سر محبت بنده شد تا ابد هم محرم و هم زنده شد
11 سر او برتافت از پیشان کار دوستانرادر ربود از نور و نار
12 تا ز دوزخ فرد و آزاد آمدند بی بهشت عدن دلشاد آمدند