در دل لاله غمت آتش سودا از فضولی بغدادی غزل 92

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

در دل لاله غمت آتش سودا انداخت

1 در دل لاله غمت آتش سودا انداخت شمع را آتش سودای تو از پا انداخت

2 یافت از نکهت زلف تو خبر آهوی چین نافه مشک خود از شرم بصحرا انداخت

3 تا ز دیدار تو مانع نشود چشم پرآب خواب را در نظرم کشت بدریا انداخت

4 رشک رخسار تو زد بتکده ها را بر هم آه من غلغله در گوش مسیحا انداخت

5 برگشادی بسخن صد گرهم چون سبحه عقد دندان تو بر رشته تقوا انداخت

6 خواست آزار خود از ناوک آهم گردون که غم عشق توام بر دل شیدا انداخت

7 سرورا از نظر انداخت فضولی چون ما یک نظر هر که بر آن قامت رعنا انداخت

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر