در دل ز حق تعالی، شکریست از فیض کاشانی غزل 1028

فیض کاشانی

آثار فیض کاشانی

فیض کاشانی

در دل ز حق تعالی، شکریست بی‏نهایت

1 در دل ز حق تعالی، شکریست بی‏نهایت کو در کتاب خود کرد، در شأن تو حکایت‏

2 در وعده وصالت، نستخلفنّهم گفت جان گر فشانم ارزد، این لطف و این عنایت

3 روزی که حق جدت، اشرار غصب کردند کرد این خطای منکر، در آل او سرایت

4 کس تشنه شما را، دیگر نداد آبی گفتی ولی شناسان، رفتند از آن ولایت

5 از شور کربلا شد، دلها کباب کانجا سرها بریده بینی، بی‏جرم و بی‏جنایت

6 هرچند فکر کردم، جز وحشتم نیفزود زنهار از این حکایت، فریاد از این روایت

7 شد در شب خفایت، راه مراد من گم از گوشه‏ای برون آی، ای کوکب هدایت

8 گر تو کنی عذابم، رو از تو برنتابم جور از حبیب خوشتر، کز مدعی رعایت

9 مهر امام باید، ورنه چه سود ای فیض قرآن به سبعه خواندن در چارده روایت؟!

عکس نوشته
کامنت
comment