- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در دل ز حق تعالی، شکریست بینهایت کو در کتاب خود کرد، در شأن تو حکایت
2 در وعده وصالت، نستخلفنّهم گفت جان گر فشانم ارزد، این لطف و این عنایت
3 روزی که حق جدت، اشرار غصب کردند کرد این خطای منکر، در آل او سرایت
4 کس تشنه شما را، دیگر نداد آبی گفتی ولی شناسان، رفتند از آن ولایت
5 از شور کربلا شد، دلها کباب کانجا سرها بریده بینی، بیجرم و بیجنایت
6 هرچند فکر کردم، جز وحشتم نیفزود زنهار از این حکایت، فریاد از این روایت
7 شد در شب خفایت، راه مراد من گم از گوشهای برون آی، ای کوکب هدایت
8 گر تو کنی عذابم، رو از تو برنتابم جور از حبیب خوشتر، کز مدعی رعایت
9 مهر امام باید، ورنه چه سود ای فیض قرآن به سبعه خواندن در چارده روایت؟!