- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در آتش ارفکنم تخم مهربانی را دهم بتربیتش آب زندگانی را
2 بدوستی که گرم دسترس بجان باشد بمزد، کینه دهم دشمنان جانی را
3 حنای عیش جهان چون، شفق نمی ماند دلا زدست مده اشگ ارغوانی را
4 تعلقم بحیاتست وقت پیری بیش که مفت باخته ام موسم جوانی را
5 غمی زکار فرو بسته نیست، می ترسم که از بدیهه اشگم برد روانی را
6 بآن رسیده کز آئینه رو بگردانی چه خوش رسانده ای آئین سرگرانی را
7 باختیار جهان دلنشین کس نشود چنانکه منزل بی آب کاروانی را
8 بسرو خانگی ار آشنا شود قمری ببال اره کند سرو بوستانی را
9 کلیم بخت مرا روز خوش نصیب کرد مباد یاد کنم عهد شادمانی را