- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در شهر و کو هنگامهها بهر تماشا کردهای تا خلق را غافل کنی صد فتنه برپا کردهای
2 وسواسیان عقل را در قید شرع افکندهای سوداییان عشق را سرگرم سودا کردهای
3 روز قیامت هم عجب گر کام مشتاقان دهی تو کز فریب وعدهای دلها شکیبا کردهای
4 زلفی پر از خاص و خدم رویی گرفتارش حشم عرض تجمل دیدهای آهنگ غوغا کردهای
5 در خلوت و عزلت ز تو غایب نمیگردد کسی صد عابد مستور را در شهر رسوا کردهای
6 نی یار و محرم را گذر نی صبر و راحت را مقر آخر درین ویرانه دل تنها چسان جا کردهای
7 ترسم که در روز جزا گیرند خلقی دامنت با دیگران باری مکن جوری که با ما کردهای
8 این عشق کآغاز از تو شد آخر سرانجامی بده تحریک شوقی دادهای کاری تقاضا کردهای
9 هر عشوه میخواهی بده پیش «نظیری» نسیه نیست امروز نقدی در نظر گر وعده فردا کردهای