در آن گلشن که گلچین در به از طبیب اصفهانی غزل 78

طبیب اصفهانی

آثار طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

در آن گلشن که گلچین در به روی باغبان بندد

1 در آن گلشن که گلچین در به روی باغبان بندد نمی‌دانم به امّید چه بلبل آشیان بندد

2 خدنگش رخنه‌ها در استخوانم کرد و حیرانم که تا کی در کمینم آسمان زه در کمان بندد

3 چو شد بیرون ز کف فرصت چه کامی یابم از وصلش زهی حسرت که نخل من ثمر فصل خزان بندد

4 حریم خاص عشقست این که از غیرت نگهبانش ز هرکس در گشاید بر رخش اول زبان بندد

5 طبیب خسته کی دل می‌تواند بر تو بست ای مه که در کوی تو خود را بر سگان آستان بندد

عکس نوشته
کامنت
comment