در عشق سلیمانی از جلال الدین محمد مولوی غزل 1466

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

در عشق سلیمانی من همدم مرغانم

1 در عشق سلیمانی من همدم مرغانم هم عشق پری دارم هم مرد پری خوانم

2 هر کس که پری خوتر در شیشه کنم زودتر برخوانم افسونش حراقه بجنبانم

3 زین واقعه مدهوشم باهوشم و بی‌هوشم هم ناطق و خاموشم هم لوح خموشانم

4 فریاد که آن مریم رنگی دگر است این دم فریاد کز این حالت فریاد نمی‌دانم

5 زان رنگ چه بی‌رنگم زان طره چو آونگم زان شمع چو پروانه یا رب چه پریشانم

6 گفتم که مها جانی امروز دگر سانی گفتا که بر او منگر از دیده انسانم

7 ای خواجه اگر مردی تشویش چه آوردی کز آتش حرص تو پردود شود جانم

8 یا عاشق شیدا شو یا از بر ما واشو در پرده میا با خود تا پرده نگردانم

9 هم خونم و هم شیرم هم طفلم و هم پیرم هم چاکر و هم میرم هم اینم و هم آنم

10 هم شمس شکرریزم هم خطه تبریزم هم ساقی و هم مستم هم شهره و پنهانم

عکس نوشته
کامنت
comment