جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

در از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2774

غزل 2774 ام از 6329 غزلیات

در فنای محض افشانند مردان آستی

1 در فنای محض افشانند مردان آستی دامن خود برفشاند از دروغ و راستی

2 مرد مطلق دست خود را کی بیالاید به جان آخر ای جان قلندر از چه پهلو خاستی

3 سالکی جان مجرد بر قلندر عرضه داد گفت در گوشش قلندر کان طرف می واستی

4 کاین طرف هر چند سوزی در شرار عشق خویش لیک هم مطلق نه‌ای زیرا که در غوغاستی

5 در جمال لم یزل چشم ازل حیران شده نی فزودی از دو عالم نی ز نفیش کاستی

6 تو نه این جایی نه آن جا لیک عشاق از هوس می‌کنند آن جا نظر کان جاستی آن جاستی

7 ای که از الا تو لافیدی بدین زفتی مباش چشم‌ها را پاک کن بنگر که هم در لاستی

8 مرحبا جان عدم رنگ وجودآمیز خوش فارغ از هست و عدم مر هر دو را آراستی

9 پاکی چشمت نباشد جز شه تبریزیان شمس دین گر او بخواهد لیک نی زان‌هاستی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر در فنای محض افشانند مردان آستی

شاعر شعر در فنای محض افشانند مردان آستی چه کسی است ؟

شاعر شعر در فنای محض افشانند مردان آستی جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر در فنای محض افشانند مردان آستی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر در فنای محض افشانند مردان آستی چیست ؟

قالب شعر در فنای محض افشانند مردان آستی غزل است

مضمون اصلی شعر در فنای محض افشانند مردان آستی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر