-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در میکده دوش رند قلاش میگفت به پاکباز اوباش
2 کز سرّ حقیقتم خبر ده یک نکته بگو برمز یا فاش
3 گفتا سخن برهنه خواهی بشنو تو ز عور مفلس لاش
4 جز ذات یگانه مجرد کس نیست در اینسرا تو خوشباش
5 پیوسته موحد است خود را پنهان شده لام و الف در الاش
6 هر کو فانی دروست باقیست من مات من الهوی فقد عاش
7 این حرف اگر فقیه فهمد شاباش زهی فقیه شاباش
8 چون فیض اگر شوی مجرّد بس فیض که یابی از سخنهاش