- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در کمالت چه دهم داد سخندانی را حد گذشته است از آنصورت انسانی را
2 جرم دل نیست که چشم از تو بگرداند باز اختیاری نبود کشتی طوفانی را
3 پرده بردار که از لطف نیارد دیدن چشم کوته نظران صورت روحانی را
4 با تو همچشمی آهوی ختن عین خطاست سحر پهلو نزند آیت یزدانی را
5 تا شنیدم که بویرانه بود جای پری دوست دارم بتمنای تو ویرانی را
6 حسن از آن پایه گذشته است که عاشق نشوند پرده پوشی نتوان یوسف کنعانی را
7 تا صبا چنبر گیسوی تو در دست گرفت بیخت بر فرق من اسباب پریشانی را
8 نیر از آه نهان پر شده دل میترسم دود بالا رود این آتش پنهانی را