1 در دیدهٔ ما نور خدا را بطلب در بحر در آ و عین ما را بطلب
2 سلطان سراپردهٔ توحید بجو ور درد دلت هست دوا را بطلب
1 چشم مستش میفروشی دیگر است نوش لعلش باده نوشی دیگر است
2 آتش عشقش دل ما را بسوخت داغ او بر دل فروشی دیگر است
1 بیا ای مومن صادق بگو صلوات پیغمبر اگر از جان شدی عاشق بگو صلوات پیغمبر
2 دل خود را منور کن جهانی پر ز عنبر کن دهان پر شهد و شکر کن بگو صلوات پیغمبر
1 قدمی نه در آ در این دریا عین ما جو به عین ما از ما
2 هر که با ما نشست از ما شد بلکه گر قطره بود شد دریا