-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بعهد جور تو دل ترک آه و افغان کرد بجرم بی اثری ناله را بزندان کرد
2 درون سینه بذوقی نشست ناوک او که ناله را ز برون آمدن پشیمان کرد
3 بهوش باش دلا آه شعله ناک مکش کنون که ناوک او سینه را نیستان کرد
4 بچشم روشنی داغهای کهنه روم تبسمش نمک تازه در نمکدان کرد
5 همان بقیمت جان می خرند از لب او چه شد که گریه من نرخ گوهر ارزان کرد
6 برو در آید اشکم چو طفل نو رفتار اگر چه در طلبش طی صد بیابان کرد
7 بدان مثابه که خیزد سخن زروی سخن کسیکه یاد مرا برد یاد نسیان کرد
8 نم سرشک لب تشنه را گشاد از هم کلیم آخر ما را ز گریه خندان کرد