- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در شهد راحتند فقیران بوریا آسودهاند در شکرستان بوریا
2 بر قسمت فتادهکس ازپشت پا زند نی میخلد به ناخنش از خوان بوریا
3 برگیر و دار اهل جهان خنده میکند رند برهنه پای بیابان بوریا
4 بر خاک خفتگان به حقارت نظر مکن آید صدای تیغ ز عریان بوریا
5 وقت فتادگی مشو از دوستان جدا این است نقش مسلک یاران بوریا
6 افتادگیست سرمهٔ آواز سرکشان در بند ناله نیست نیستان بوریا
7 درگنج خلوتیکه بلندست دست فقر پیچیدهایم پای به دامان بوریا
8 بیدل بهسرکشانجهان چشمعبرت است سرتا به پای زخم نمایان بوریا