- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به حرف من چو نهاد این زمان نگار انگشت به اشک دیدهٔ خونین کنم نگار انگشت
2 بگفتم از لب شیرین مرا بده کامی نهاد بر لب شیرین آبدار انگشت
3 محقق از خط ریحان یار رشک برد در آن زمان که نویسد خط غبار انگشت
4 از آن زمان که تو از دست من به در رفتی همیگزیم به دندان هزار بار انگشت
5 اگر چنان که تو با ما بدین نسق باشی برآوریم ز دستت به زینهار انگشت
6 چو گویم اشهد ان لا اله الا الله برآوریم به پیش تو آشکار انگشت
7 ز حیدر- ای صنم!- ار خردهای پدید آمد به حرف او منه- ای سرو گل عذار!- انگشت