-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در دلم عیشی که میبینم غم یار است و بس زخمهای ناوک مژگان دلدار است و بس
2 در درون کعبه و بتخانه گردیدم بسی رو به هر جانب که کردم جلوه یار است و بس
3 مست عشقم پایبند کفر و ایمان نیستم اینقدر دانم که با لطف ویم کار است و بس
4 از چنین ویرانه منزل چشم آسایش مدار عیش این در گشته تا بوده است آزار است و بس
5 از کس دیگر چو نالد شکوه بیجا کردن است در جهان قصاب سرگردان کردار است و بس