1 در بزم تو هر کس که می ناب خورد دور از تو به جای باده خوناب خورد
2 یارب نرسد زسنگش آسیب شکست جامی که ازو تشنه لبی آب خورد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 در حلقه خوبان چو تو یک عربده جو نیست افسوس که چون روی تو خوی تو نکونیست
2 خم در قدحم ریز که در میکده عشق سیرابی ما تشنه لبان کار سبو نیست
1 رفتند همرهان و تو در فکر منزلی آه این چه غفلتست دریغا که غافلی
2 از دود آه سوختگان باش برحذر اندیشه کن مباد نهی داغ بر دلی
1 دلی دارم که دارد اضطرابی چو آن ماهی که دور افتد ز آبی
2 کبابم دل شرابم خون دل بس نمی خواهم شرابی و کبابی
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به