1 در بزم تو هر کس که می ناب خورد دور از تو به جای باده خوناب خورد
2 یارب نرسد زسنگش آسیب شکست جامی که ازو تشنه لبی آب خورد
1 مشکل که دهد دست مرا با تو وصالی تو نخل برومندی ومن خشگ نهالی
2 ما را که بجز دست تهی نیست بضاعت اندیشه وصل تو؟ تمنای محالی!
1 نهانی رازهای دوستداران کی میگوید به دشمن دوست، یاران؟
2 مسلمانان غم تنهاییام کُشت خوش آن یاران خوش آن روزگاران
1 دل می برد دل ای هوشمندان آن عقد دندان آن لعل خندان
2 این با که گویم کآخر گرفتند تسبیحم از کف زناربندان