1 در بزم می از لطافت جام و مدام افتاده معاشرین در اندیشۀ خام
2 قومی همه می بیند و قومی همه جام من مست تو و فارغ از این شبهه عام
1 شامگه که عیسی چرخ کبود کرد بر سر طیلسان مشگبود
2 داد چرخ توسن معکوس سیر جای خاصان حرم در پای دیر
1 کدام قصه دهم شرح و زار و زار بنالم ز جور شمر دغا یا ز هجر یار بنالم
2 کدام سر و ببالای نازنین تو ماند که من بسایۀ آن سرو جویبار بنالم
1 چه سرودیست که اینمرغ خوش الحان آورد مژده باد بهاری بگلستان آورد
2 گو بمرغان زطرب نغمه داود کشید بچمن باد صبا تخت سلیمان آورد