به چشم من ز دگر روزها از بابافغانی شیرازی غزل 525

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

به چشم من ز دگر روزها فزون شده‌ای

1 به چشم من ز دگر روزها فزون شده‌ای نظر در آینه افگن ببین که چون شده‌ای

2 دگر به دیده چنانی که دل گمان دارد که حالی از چمن ای تازه گل برون شده‌ای

3 شدم به یک نظر از هوش، وه که چون شد حال به مجلسی که بدین تازگی درون شده‌ای

4 چه رنگ و بوست که دیگر ز دیدنش داغم به خون کیست کزینگونه لاله‌گون شده‌ای

5 چنان به گریهٔ من خنده می‌زنی که مگر نه ارغوانی ازین قطره‌های خون شده‌ای

6 رهم زدی به سخن الله این چه شیرینی‌ست که دل‌فریب‌تر از شکر و فسون شده‌ای

7 ز غیرت که فغانی به خود زدی آتش بگو چه شد که همه آفت و جنون شده‌ای

عکس نوشته
کامنت
comment