- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به یاد نرگس او هر طرف احرام میبندم جرس وا میکنم از محمل و بادام میبندم
2 به قاصد تا کنم از حسرت دیدار ایمایی به حیرت میروم آیینه بر پیغام میبندم
3 ز باغ زندگی هرکس غرور حاصلی دارد به امید ثمر من هم خیال خام میبندم
4 چو صبح آزادیام پا لغز شبنم در نظر دارد ز آغاز این تری بر جبههٔ انجام میبندم
5 نفس وارم درین ویرانه صیاد پشیمانی ز چیدنها همان وا چیدنی بردام میبندم
6 گره در طبع نی منع عروج ناله است اینجا به قدر نردبان بر خویش راه بام میبندم
7 جنون هرزه فکری از خمارم برنمیآرد اگر پیچم به خود مضمون خط جام میبندم
8 درین ظلمت سرا تا راه پروازیکنم روشن چو طاووس از عدم بر بال و پرگلجام میبندم
9 دم صبحم به شور ساز امکان برنمیآید چو شب در سرمه میخوابم زبان عام میبندم
10 حیا از آبرو نگذشت و من از حرص دون همت بر این یک قطره عمری شد پل ابرام میبندم
11 اگر این است بیدل جرات جولان شهرتها نگین را همچو سنگ آخر به پای نام میبندم