- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست زرق نفروشم و زهدی ننمایم کان نیست
2 ای که منظور ببینی و تأمل نکنی گر تو را قوت این هست مرا امکان نیست
3 ترک خوبان خطا عین صوابست ولیک چه کند بنده که بر نفس خودش فرمان نیست
4 من دگر میل به صحرا و تماشا نکنم که گلی همچو رخ تو به همه بستان نیست
5 ای پری روی ملک صورت زیباسیرت هر که با مثل تو انسش نبود انسان نیست
6 چشم برکرده بسی خلق که نابینااند مثل صورت دیوار که در وی جان نیست
7 درد دل با تو همان به که نگوید درویش ای برادر که تو را درد دلی پنهان نیست
8 آن که من در قلم قدرت او حیرانم هیچ مخلوق ندانم که در او حیران نیست
9 سعدیا عمر گران مایه به پایان آمد همچنان قصه سودای تو را پایان نیست