1 در خواجه باغ صبحگاهی بنمود جمال خویش آن ماه
2 دیدم دو جهان چو یک درختی بر هر برگی نوشته الله
3 آن برگ درخت و میوه اش بود میراث حلال نعمت الله
1 سالها در سفر به سر گشتیم عاشقانه به بحر و برگشتیم
2 تا ببینیم نور دیدهٔ خود پای تا سر همه نظر گشتیم
1 بندهٔ او باش و سلطان همه جان او می باش و جانان همه
1 نقطه ای در الف هویدا شد الفی در حروف پیدا شد
2 ذات وحدت به خود ظهوری کرد کثرتش از صفات و اسما شد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به