1 در خواجه باغ صبحگاهی بنمود جمال خویش آن ماه
2 دیدم دو جهان چو یک درختی بر هر برگی نوشته الله
3 آن برگ درخت و میوه اش بود میراث حلال نعمت الله
1 خوش حضوریست بزم ما دریاب هرچه می بایدت بیا دریاب
2 می جام فنا چه می نوشی ذوق خمخانهٔ بقا دریاب
1 ای آب حباب آب دریاب سرچشمهٔ این سراب دریاب
2 جامی و شراب و جسم و جانی این جام پر از شراب دریاب
1 در خرابات فنا ملک بقا داریم ما خوش بقای جاودانی زین فنا داریم ما
2 کشته عشقیم و جان در کار جانان کرده ایم این حیات لایزالی خونبها داریم ما