1 در سایهٔ او تو آفتابش می بین تمثال جمال او در آبش می بین
2 جز نقش خیال او نبینی در خواب گر می خواهی برو به خوابش می بین
1 غرق آب و آب را جوئیم ما آبروی ما ز ما جوئیم ما
2 صورت و معنی و جام می مدام آنچه جوئیم از خدا جوئیم ما
1 صد دوا بادا فدای درد بی درمان ما دُرد دردش نوش کن گر می بری فرمان ما
2 ما حیات جاودانی یافتیم از عشق او همدم زنده دلان شو تا بدانی جان ما
1 خرم آن دل که شود محرم اسرار شما دلخوش آن کس که بود عاشق دیدار شما
2 همت قاصر اگر می طلبد حور و قصور همت عالی ما هست طلبکار شما