1 در هوای او دل هر ذره جانی میشود ناله هم در یاد او سرو روانی میشود
2 لفظ عشقی برزبانها رنگ چندین علم ریخت نقش پا هم بهر پابوست دهانی میشود
3 شوق میبالد، گناه شوخی اظهار نیست مطلب از دل تا به لب آید فغانی میشود
4 گر چنین دارد کمین ناز ضعف پیکرم صورت آیینهام مویمیانی میشود
5 آن حنایی پنجهام کز دامن هر برگ گل نوبهار رنگ عیشم را خزانی میشود
6 تنگنای کلفتی چون دستگاه هوش نیست ذرهٔ ما گر رود از خود جهانی میشود
7 درخور جهد است حاصلهاکه از بهر هما سایه میسوزد نفس تا استخونی میشود
8 اوج عرفان را که برتر از کمند گفتگوست هر که بر میآید از خود نردبانی میشود
9 در محبت بسکه مینایم شکست آماده ست اشک هم بر من دل نامهربانی میشود
10 نیست بیدل وضع خاموشی نقاب راز عشق سرمههم چون دود شمع اینجا زبانی میشود
دیدگاهها **