در حدیث لعلش آتش از زبانم از قصاب کاشانی غزل 107

قصاب کاشانی

آثار قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

در حدیث لعلش آتش از زبانم می‌چکد

1 در حدیث لعلش آتش از زبانم می‌چکد چون برم نام لبش شهد از لبانم می‌چکد

2 این‌قدر من آرزو دارم که گر بفشاریم اشک حسرت همچو مغز از استخوانم می‌چکد

3 حاصل کشت مرادم غیر داغ از ژاله نیست بس به جای آب خون از آسمانم می‌چکد

4 از نگاه چشم مست کیست کامشب تا به صبح زهر چون شبنم به روی گلستانم می‌چکد

5 از کمان غمزه ترکی در این گلشن‌سرا غنچه چون پیکان ز چشم باغبانم می‌چکد

6 بسته‌ام دل بر پری‌رویی کز اینجا تا به مصر بوی یوسف از غبار کاروانم می‌چکد

7 در رهش قصاب من آن گوسفند لاغرم کاب چشم گرگ از چوب شبانم می‌چکد

عکس نوشته
کامنت
comment