1 در دهر سیه سپیدم افکند بخت سیه سپید کارم
2 با بخت سیه عتاب کردم کز بس سیهیت دلفکارم
3 بخت آمد و خون گریست پیشم کز رنگ سیاه شرمسارم
4 اما چکنم قبول کن عذر کز مرگ امام سوگوارم
5 سلطان ائمه عمدة الدین کو بود مراد روزگارم
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 سر به عدم درنه و یاران طلب بوی وفا خواهی ازیشان طلب
2 بر سر عالم شو و هم جنس جوی در تک دریا رو و مرجان طلب
1 چه نشینم که فتنه بر پای است رایت عشق پای برجای است
2 هرچه بایست داشتم الحق محنت عشق نیز میبایست
1 هر تار ز مژگانش تیری دگر اندازد در جان شکند پیکان چون در جگر اندازد
2 کافر که رخش بیند با معجزهٔ لعلش تسبیح در آویزد، زنار دراندازد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **