- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در شفق، من، به ذات حق قسم است آنچه دیدم، صفات حق دیدم
2 باز نموده است ز خلوت دری دل،به رخ عادل خلعتبری
3 ز حال طره آشفته اش مگو سخنی کزین مقوله به آشفته حال، نتوان گفت
4 هیچ کاری نشد اسباب سرافرازی من آبرومندتر است از همه، سگ بازی من
5 ز بیداد توام، این مانده در یاد که گویم دمبدم، ای داد و بیداد
6 با این محیط فاسد و این مردم دنی احمق کسی که تن دهد اندر «فروتنی »
7 تو که شادی و خوش، چه میدانی بمن از دست زندگی چه گذشت؟!