1 در پیش کمان گروهه شاه قزل خورشید به سجده اوفتد خوار و خجل
2 زیرا که نهند داغ کفرش بر دل گر گوید:من از آتشم،او از گل
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 حلقه زلف یار ، دام بلاست دل درو بسته ایم عین خطاست
2 کار دل بهتر است کو شب و روز در تماشا گه نسیم صباست
1 نقش هر دولت که آن بر هفت منظر یافتند نظم هر صورت که آن در چار گوهر یافتند
2 چون مرصع شد بهم فهرست آن مجموع را در کلاه مر زبان هفت کشور یافتند
1 کراست زهره که با این دل ز صبر نفور در افکند سخنی از وداع نیشابور
2 اگر چه می شنود ناله غراب و لیک چگونه فهم کند آدمی زبان طیور
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به