پیش رخ شه نه سپر شد حجاب از کلیم مثنوی 8

پیش رخ شه نه سپر شد حجاب

1 پیش رخ شه نه سپر شد حجاب پاره ابریست بر آفتاب

2 شاه جهان ثانی صاحبقران یک سپر از اسلحه اش آسمان

3 بندگیش فخر سران دیار گوش همه چون سپر حلقه دار

4 تیغ بروی فلک افراختست کاهکشان دست سپر ساختست

5 در کف دریا کش مالک رقاب تیغ و سپر آمده موج و حباب

6 پشت سپر بسکه بود گرم ازو از دم شمشیر نگردانده رو

7 برده اگر زرگر باغ و بهار خرده زر در سپر گل بکار

8 هر زر و گوهر که نهان داشت کان این سپر آمد طبق عرض آن

9 دامن دریوزه گشادشت باز پیش کف همت عالم نواز

10 چرخ نوی آمده بر روی کار ساخته بر محور ساعد مدار

11 گرچه فلک شکل و ملک خوی نیست کینه کش و کج رو و بیروی نیست

12 او فلک حادثه زا آمده است این فلک دفع بلا آمده است

13 حفظ الهی سپر شاه باد چرخ سپر دار و هوا خواه باد

عکس نوشته
کامنت
comment