به گونه می نپذیرد ز همدگر از غالب دهلوی غزل 232

غالب دهلوی

آثار غالب دهلوی

غالب دهلوی

به گونه می نپذیرد ز همدگر تفریق

1 به گونه می نپذیرد ز همدگر تفریق تجلی تو به دل همچو می به جام عقیق

2 به راه شوق بر آن آب خون همی گریم که قطره قطره چو ابرم چکیده از ابریق

3 به جز دمی نکند خسته ام چو سنگ در آب هجوم ریزش غمهای سخت و قلب رقیق

4 به هیچ پایه نگشت اضطرار ما زایل بود ستاره عاشق در اوج دست غریق

5 بهانه جوست کرم زانکه در گزارش کار نبوده حسن عمل بی علاقه توفیق

6 مرا که ذره لقب داده ای همی رقصم که نسبتی به زبان تو کرده ام تحقیق

7 حدیث تشنگی لب به پیر ره گفتم ز پاره جگرم در دهن نهاد عقیق

8 به راه کعبه هلاکم نمی کنی باور تو ای که بیهده باز آمدی ز بیت عتیق

9 ندیده ای به بیابان به زیر خاربنی شکسته مشربه آب و پاره ای ز سویق

10 ترا به پهلوی میخانه جا دهم غالب به شرط آن که قناعت کنی به بوی رحیق

عکس نوشته
کامنت
comment