-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد جان بیاد تو درین تنگ قفس می گنجد
2 در دل تنگ من ای شمع سراپرده ی جان جز خیال تو مپندار که کس می گنجد
3 گلشن عیش مرا تنگ چنان ساخت قضا که در آنجا نه هوا و نه هوس می گنجد
4 نکنم در چمن کوی تو یاد گل و سرو که در آن باغ نه خاشاک و نه خس می گنجد
5 گل گل از آه من آن غنچه ی سیراب شکفت ای دل خسته فسون خوان که نفس می گنجد
6 برو ای زاهد افسرده که در صحبت شمع غیر پروانه کجا ذکر مگس می گنجد
7 چون فغانی نیم از یاد تو غافل نفسی تا زبان در دهنم همچو جرس می گنجد