1 آغشته بخون پیکر شاه مدنی بین درۀ نجفی رنگ عقیق یمنی بین
2 چون پردۀ بادام کفن در تن اکبر گلگون کفنی بنگر و گل پیرهنی بین
3 هر گوشه کمین کرده بوی سخت کمانی صیاد خطائی و شکارش ختنی بین
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 شد چو از باد مخالف سرنگون گشتی آل نبی در بحر خون
2 گفت سالار سپه فردا بگاه اسب باید تاختن بر جسم شاه
1 اندر شب آتش افروز علیست تغییر دهندۀ شب و روز علیست
2 دل گفت علی مصوّر الارحام است گفتم حاشا که صورت آموز علیست
1 بازم از این واقعۀ دشت بلا یاد آمد خرمن صبر و ثباتم همه بر باد آمد
2 در شگفتم ز چه در هم نشد اجزای وجود زان همه ضعف که بر علّت ایجاد آمد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به