- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 امام و پیشوا در خنده افتاد دو لعلش در سخن تابنده افتاد
2 که مقصود تو با انجاح ماضی است ولی عهد ازمحمدشاه راضی است
3 نگوید با پدر جز راست هرگز نه منصب، نه حکومت، خواست هرگز
4 ولی عهد اربه او ملکی سپارد طمع در ملک همسایه ندارد
5 نشوراند به حاکم ها رعیت نخواهد بر مسلمانان اذیت
6 نه مفسد را دهد پول زیادی که خیزد قتل و آشوب و فسادی
7 ندارد پول اگر دارد همین است که در راه کرور هشتمین است
8 از این رو کار او خوب است دایم قرین با هر چه مرغوب است دایم
9 چه گل ها کز مراد خود بچیند به دنیا و به عقبی بد نه بیند