1 خیال لعل لبش عیش تنگدستان بس گل پیاله نمکدان می پرستان بس
2 نیم نسیم که درد سر بهار دهم چو شعله ام گل خاری از این گلستان بس
1 جذبه شوق تو خضر ره آگاهی ما می گدازد نفس برق ز همراهی ما
2 خضر در قافله گمشدگان بسیار است دست آگاهی ما دامن گمراهی ما
1 دوزخ اقلیم خودنماییها جان مرحله برهنهپاییها
2 بسیار ز جانب وفاکیشان شرمنده شدم ز آشناییها
1 از مهر تو سینه ها اثرها وز داغ تو دیده ها نظرها
2 پرواز فنا چه بی نشان است در سینه نهفته بال و پرها