-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شاگرد تو می باشم گر کودن و کژپوزم تا زان لب خندانت یک خنده بیاموزم
2 ای چشمه آگاهی شاگرد نمیخواهی چه حیله کنم تا من خود را به تو دردوزم
3 باری ز شکاف در برق رخ تو بینم زان آتش دهلیزی صد شمع برافروزم
4 یک لحظه بری رختم در راه که عشارم یک لحظه روی پیشم یعنی که قلاوزم
5 گه در گنهم رانی گه سوی پشیمانی کژ کن سر و دنبم را من همزه مهموزم
6 در حوبه و در توبه چون ماهی بر تابه این پهلو و آن پهلو بر تابه همیسوزم
7 بر تابه توام گردان این پهلو و آن پهلو در ظلمت شب با تو براقتر از روزم
8 بس کن همه تلوینم در پیشه و اندیشه یک لحظه چو پیروزه یک لحظه چو پیروزم