جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

من از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1254

غزل 1254 ام از 6329 غزلیات

من توام تو منی ای دوست مرو از بر خویش

1 من توام تو منی ای دوست مرو از بر خویش خویش را غیر مینگار و مران از در خویش

2 سر و پا گم مکن از فتنه بی‌پایانت تا چو حیران بزنم پای جفا بر سر خویش

3 آن که چون سایه ز شخص تو جدا نیست منم مکش ای دوست تو بر سایه خود خنجر خویش

4 ای درختی که به هر سوت هزاران سایه‌ست سایه‌ها را بنواز و مبر از گوهر خویش

5 سایه‌ها را همه پنهان کن و فانی در نور برگشا طلعت خورشیدرخ انور خویش

6 ملک دل از دودلی تو مخبط گشتست بر سر تخت برآ پا مکش از منبر خویش

7 عقل تاجست چنین گفت به تثمیل علی تاج را گوهر نو بخش تو از گوهر خویش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر من توام تو منی ای دوست مرو از بر خویش

شاعر شعر من توام تو منی ای دوست مرو از بر خویش چه کسی است ؟

شاعر شعر من توام تو منی ای دوست مرو از بر خویش جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر من توام تو منی ای دوست مرو از بر خویش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر من توام تو منی ای دوست مرو از بر خویش چیست ؟

قالب شعر من توام تو منی ای دوست مرو از بر خویش غزل است

مضمون اصلی شعر من توام تو منی ای دوست مرو از بر خویش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, می‌نوشی است.
ویدیویی