از دوری کنار تو هستم میان غم از جلال عضد غزل 198

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

از دوری کنار تو هستم میان غم

1 از دوری کنار تو هستم میان غم گم گشته بی چراغ رخت در جهان غم

2 شاد است با غمت دل من آن چنان که او سوگند راست می نخورد جز به جان غم

3 تا از سرای وصل تو چون حلقه بر درم کی بر توان گرفت سر از آستان غم

4 دارم من آرزوی کناری از آن میان جان در کنار غصّه و دل در میان غم

5 ای یار شادکام که فارغ نشسته ای از گفت و گوی غصّه و سود و زیان غم

6 بر صف عاشقان بگذر تا که بشنوی از عاشقان سوخته دل داستان غم

7 خرّم دل جلال که بعد از هزار سال در وی ز درد دوست بیابی نشان غم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر