دلی به خاک ره انتظار از اسیر شهرستانی غزل 736

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

دلی به خاک ره انتظار می بندم

1 دلی به خاک ره انتظار می بندم زگرد خویش چمن را نگار می بندم

2 هنوز نو سفر خواریم چه چاره کنم به خویش تهمتی از اعتبار می بندم

3 به جان شیشه که دلبستگی نمی دانم ز موج باده زبان خمار می بندم

4 بهار چون نشود نقشبند حیرانی نگاه را ز نگاهی نگار می بندم

5 کلید باغ دل میکشان نسیم گل است طلسم توبه به نام بهار می بندم

6 هزار آبله بر پای یک نفس دارم زبانی از گله روزگار می بندم

7 سری که بود به نامش نثار کردم اسیر دلی به حلقه فتراک یار می بندم

عکس نوشته
کامنت
comment