- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بس پراکنده و پریشانم ره فراکار خود نمی دانیم
2 هیچ جرمی نکرده محبوسیم بی اوامی اسیر زندانیم
3 همجو خفاش روزکور همه دشمن آفتاب رخشانیم
4 چون ستاره بشب برون آئیم برخود از تیغ مهر ارزانیم
5 در نهان خانه ها چو هیچ نماند ما بجای قماشه پنهانیم
6 زرد و لرزان و نیم مرده ز غم راست همچون چراغ دزد نیم
7 همچو چنگ از گرفت می نالیم مانده در پرده بی نوازانیم
8 هیچ فریادرس نمی بینم هرچه فریاد بیش می خوانیم
9 گر شنیدی که در وجود کسی زنده در گور خفت ما آنیم