بسی جستم نشان از ادیب الممالک فراهانی قصیده 49

ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی

بسی جستم نشان از اسم اعظم

1 بسی جستم نشان از اسم اعظم که بد نقش نگین خاتم جم

2 همه اقطار عالم سیر کردم مگر جویم نشان زان نقش خاتم

3 بزرگی گفت چون آدم بمینو مقر بگزید و الاسماء علم

4 بامر ایزد این نام از ملایک بباغ خلد تلقین شد بر آدم

5 ز آدم یافت تلقین شیث و از شیث سبق آموخت ادریس مکرم

6 هم از ادریس هود آمد ملقی چنان کز هود نوح آمد معلم

7 نمیدانست اگر این نام را نوح نجاتش کی شد از طوفان فراهم

8 ز نوح آمد بر ابراهیم و زین نام بر او شد نار ریحان و سپر غم

9 به ابراهیم وارث شد سماعیل که جاری زیر پایش گشت زمزم

10 ز اسمعیل بر اسحق و یعقوب هم از یعقوب موسی گشت ملهم

11 ز فر آن ید و بیضا و ثعبان بدست آورد و راند اندر دل یم

12 ز موسی یافت داود و ز داود سلیمان را شد این مسند مسلم

13 چو او بدرود گیتی کرد از حق رسید این راز بر عیسی بن مریم

14 مسیحا کرد ازین نام همایون علاج اکمه و درمان ابکم

15 هم از این نام فرخ کرد عیسی هزاران مرده را احیا بیکدم

16 چو بردارم جهودان خواندش از دار بگردون رفت بی مرقات و سلم

17 پس از عیسی سروش این خاتم آورد به احمد کانبیا را بود خاتم

18 پس از احمد علی را گشت میراث که بودش نایب و صهر و پسر عم

19 چو شد ریش علی با خون مخضب ز تیغ عبد رحمن بن ملجم

20 از او بر یازده فرزند پاکش رسید این خاتم از خلاق عالم

عکس نوشته
کامنت
comment