- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به صد وحشت رفیق آه بی تاثیر گردیدم ز چندین رنگ جستم تا پر این تیر گردیدم
2 به دوش شعله چندین دود بست امید خاکستر به صبحی تا رسم مزدور صد شبگیر گردیدم
3 براین خوان هوس از انفعال ناگوارایی به هر جا نعمتی دیدم ز خوردن سیر گردیدم
4 حیا کو تا بشوید سرنوشت غم نصیبم را که با این نقش رنج خامهٔ تقدیر گردیدم
5 غبارم را خط نارسته پنهان داشت از یادش به گرد خاطرش گردیدم اما دیر گردیدم
6 ندیدم باریاب آستان عفو طاعت را در جرات زدم منت کش تقصیر گردیدم
7 چو رنگم نی بهاری بود در خاطر جوش گل به امید شکستی گرد صد تعمیر گردیدم
8 خیال دی بر امروزی که من دارم شبیخون زد جوانی داشتم تا یادم آمد پیرگردیدم
9 به ایجاد نم اشکی قیامت کرد نومیدی کشیدم نالهها تاکلک این تصویرگردیدم
10 صدای پر فشان عالم آزادیام بیدل کز افسردن غبارکوچهٔ زنجیرگردیدم