1 سزد که بگسلم از یار سیم دندان طمع سزد که او نکند طمع ِ پیردندان کَرو
2 سزد که پروین بارد دو چشم من شب و روز کنون کزین دو شب من شعاع برزد پَرو
3 غریب نایدَش از من غریو گر شب و روز به ناله رعد ِ غریوانم و به صورت غَرو
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 هول تاختن و کینه آختنْش مرا همی گداخته همچون کناغ و تافته تن
1 می تند گرد سرای و در تو غُنده کنون باز فرداش ببین بر تن تو تارتنان
1 بیمارم از نهیب عقب رنجه درد ِ دلم گرفته و تبْ باده
2 بهتر شوم چو پیر به نام من تعویذکی نویسد آزاده
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به