تشنه گشتم به راه کعبه شبی
1
تشنه گشتم به راه کعبه شبی
قحط بود آب و من بترسیدم
2
رهبری را که بود نام عماد
از همه رهبرانش بگزیدم
3
پیشش افکندم و من از پی او
راست مانند باد پوییدم
4
شب تاریک راهبر گم شد
من به تنها بسی بگردیدم
5
ناگهان بر کناره درّه
چشمه آب و راهبر دیدم