- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای من غریب کوی تو از کوی تو بر من عسس حیلت چه سازم تا مگر با تو برآرم یک نفس
2 گر من به کویت بگذرم بر آب و آتش بسترم ترسم ز خصمت چون پرم گیتی بود بر من قفس
3 در جستنش روز و شبان گشتم قرین اندهان پایم ببوسد این جهان گر بر تو یابم دسترس
4 از عشق تو قارون منم غرقه در آب و خون منم لیلی تویی مجنون منم در کار تو بسته هوس
5 آن شب که ما پنهان دو تن سازیم حالی ز انجمن باشیم در یک پیرهن ما را کجا گیرد عسس
6 خواهی همی دیدن چنین با تو بوم دایم قرین بینم ز بخت همنشین وصلت ز پیش و هجر پس
7 چون در کنار آرم ترا از دست نگذارم ترا چون جان و دل دارم ترا این آرزویم نیست بس