-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 منه غرامت خاقانیا نهاد فلک را ببین فلک به چه ماند در آن نهاد که هستش
2 فلک به مسخرهٔ مست پشت خم ز فتادن ز زخم سیلی مردان کبود گردن پستش
3 به شب هزار پسر جرعه ریخته به سرش بر به روز مشعلهٔ تابناک داده به دستش