من آن ماهم از جلال الدین محمد مولوی غزل 1518

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

من آن ماهم که اندر لامکانم

1 من آن ماهم که اندر لامکانم مجو بیرون مرا در عین جانم

2 تو را هر کس به سوی خویش خواند تو را من جز به سوی تو نخوانم

3 مرا هم تو به هر رنگی که خوانی اگر رنگین اگر ننگین ندانم

4 گهی گویی خلاف و بی‌وفایی بلی تا تو چنینی من چنانم

5 به پیش کور هیچم من چنانم به پیش گوش کر من بی‌زبانم

6 گلابه چند ریزی بر سر چشم فروشو چشم از گل من عیانم

7 لباس و لقمه‌ات گل‌های رنگین تو گل خواری نشایی میهمانم

8 گل است این گل در او لطفی است بنگر چو لطف عاریت را واستانم

9 من آب آب و باغ باغم ای جان هزاران ارغوان را ارغوانم

10 سخن کشتی و معنی همچو دریا درآ زوتر که تا کشتی برانم

عکس نوشته
کامنت
comment